ریمل سورمه ای

گه گاه نوشت های من

ریمل سورمه ای

گه گاه نوشت های من

۱۴

از اهنگهای قفلی این روزهام تردمیل تتلو شده طوری که پنج شیش ساعت همینطور پشت سر هم ریپلی میشه و من همینطور گوش می کنمش...اتاق تهی رو تمیز کردم مونده فقط گرد گیری کتابها و جا به جایی لوازم آرایشیم توی کمد... تلفن کرده بودند برای کلاسهای فردا، گفتم کلاس های فردامو کنسل نکنن ، برای بچه ها، نبودنشونو جزء غیبتهاشون لحاظ نمی کنم اما می رم که وسایل کلاس رو یک دور چک کنم تا برای زمانی که بچه ها هستند مطمین بشم همه چی سر جاشه... سر درد به خصوص سمت راست سرم از دیشب شروع شده، پام ولی بهتره.... امروزم دیگه خاکشیر ترنجبینمو نخوردم ، این ترکیب به طرز عجیبی اشتهامو زیاد می کنه و شروع می کنم به هله هوله خواری... "ت" چشمان سیاه کوچولو اونقدر بزرگ شده که داره می ره تعیین سطح کلاسهای زبان... 

پ.ن۱: من سعی می کنم خودمو بی تفاوت نشان بدم ولی واقعیت اینه که وقتی جوونهای وطنمو رو به روی هم میزارن که همدیگه رو لت و پار کنن اصلا حالم خوب نمیشه.. 

پ.ن۲: کپلر کتاب نوشت و ثابت کرد که  زمین ثابت نیست و به دور خورشید می چرخه، کسی اهمیت نداد... گالیله شروع کرد به اثبات و ذره بین ساخت و تلسکوپ مجهز کرد و حبس خانگیش کردن... دویست سال کلیسا واقعیت رو پنهان کرد و در نهایت شد اون چیزی که باید بشه، حالا هعی تفکرات پوچ با اون ایدئولوژیی که بوی تعفن میده رو سعی کنید بکشید روی حقیقت تشت رسواییتون می افته و صداش بلند می شه.