دلم کیک شکلاتی تازه ی نرم می خواد که بشینم توی یک کافی شاپ و از پنجره بیرونو نگاه کنم بعدشم پیاده روی کنم اما هم شرایط فعلی شهر خوب نیست و هم پام درد می کنه و هم قراره برم آزمایش خون بدم و طبیعیه که باید مراعات کنم... بی خوابیهام شروع شده همینطور دیر از خواب بیدار شدنهام تمرکز زیادی برای مطالعه ندارم.هعی میخوام نوشتن کتاب رو شروع کنم کلی منبع دست اول خریدم و گذاشتم جلو روم اما در حد نوک از هر کدوم اونم به اندازه یک صفحه یا یک پاراگراف دارم می خونم ازشون... سعی می کنم خوردن کربوهیدراتو کم کنم ولی اصلا مگه زندگی بدون خوردنشون معنا هم داره