روز آرومی گذشت و جالبه که چند روزه سرعت نت بد نیست...من توی ذهنم کلی مطلب مرور کردم؛از نوع نگاهم به زندگی تا کارهایی که دلم میخواد انجام بدم. اینکه من توی دنیای سانتی مانتال بچگیم رویاهای خاص خودمو داشتم و الان هم فضای خاص خودمو دارم.ولی چیزی که این روزها به چشمم بیشتر از هر روز دیگه میاد اینه که من واقعا شادی و رفاه رو علاوه بر خودم برای بقیه هم میخوام.اینکه چون استادم قرار بشه نت با سرعت بالاتر داشته باشم هیچ خوشحالم نمیکنه بلکه ناراحتمم میکنه که بقیه پس چی و همین اخلاقم هم باعث اعتبارم شده هم باعث شده توی جامعه ای که کلی روی ذهن ها کار شده که مدام هر کس خودش رو از دیگری به هر دلیلی مذهبی یا مالی برتر بدونه و به واسطه اش بخواد که از هر چیزی بیشتر داشته باشه و بقیه همونو نداشته باشن فاصله بگیرم. امروز داشتم فکر می کردم محاسبات من چقدر با جایی که دارم توش زندگی می کنم بیگانه ست، اما حالم خوبه...
پ.ن1: هوا هنوز تمیزه اونقدر که قله دماوند خوب دیده می شه.
پ.ن2:به خودم قول دادم که تعطیلات بین ترم فقط استراحت کنم چون جسمی و روحی به این استراحت نیاز داشتم و دارم ولی یک وقتایی به سرم میزنه روی بعضی از کارهام زمان بزارم که باید به قولم به خودم پایبند بمونم.
پ.ن3:دلم سوهان کره ای تازه با پسته ی زیاد می خواد.