-
از خوشمزجاتی هایی که نمیتونم بگذرم
شنبه 10 دی 1401 18:51
اینکه ترشی انارهای ترش رو با نباتی که ریز و نرم تو هاون کوبیدم می تونم مهار کنم امسال جزء موفقیتهام محسوب می شه، همینطور که داشتم انار می خوردم به "ز" میگفتم اصلا کافیه انار باشه دیگه هیچی نبود مهم نیست، ولی الان که فکر می کنم می بینم بدون پنیر و نون داغ و گردو هم نمی شه که... اصلا بدون هیچ خوشمزجاتی یی...
-
از چیزهایی که ندید می گیرم
شنبه 10 دی 1401 01:10
توی تلگرام پیام داده: جیگر تاریخ امتحان کی هست؟، ندید گرفتمش، حوصله ی کوچیک تر از خودمو ندارم... فیلم woman king رو به پیشنهاد یکی از بچه ها دیدم، فیلم خوبی بود ولی توی ذهن منی که حضور همراه و دو نفره بودن معنای خاصی داره این مدل از تربیت کردنِ دختر یا پسر بدون همراه، جذاب نیست فیلم wounder woman رو بیشتر دوست...
-
بهتون نمیاد یعنی چی؟
چهارشنبه 7 دی 1401 00:45
من که نمیدونم باید چه جوری باشه که به من بیاد!؟ یک تیکه هایی از چند تا فیلم رو براشون گذاشتم تا بهتر بتونم منظورمو منتقل کنم اخرش هم "دیو و دلبر" رو گذاشتم و بهشون گفتم بچه که بودم کارتون مورد علاقه ام همین بود و اصلا خود بِل شخصیتش به من بیش از حد نزدیکه؛ تقریبا نصف کلاس یک صدا گفتن: " استاد اصلا بهتون...
-
از لذتی که بر ما حرام شد
سهشنبه 6 دی 1401 17:29
قبل ترها حداقل از پرخوری کردن توی زمانهای عصبیم لذت می بردم از وقتی واکسن کوفتی کورونا رو مجبور شدم بزنم و کلا سیستم بدنم به هم ریخته الان دیگه معدم اصلا اجازه حتی پرخوری عصبی رو بهم نمیده آخه لعنتیا چرا با اعصاب و روان ما بازی می کنید. پ.ن: از گرونی ها چیزی نمی گم که کلا مرزهای معناییِ حتی کافی شاپ رو عوض...
-
بی خوابی
سهشنبه 6 دی 1401 02:15
قبلا شب ها نمی خوابیدم و می تونستم کلی کار زمان های شب زنده داریم انجام بدم اما از روزی که دکترم گفت حتما باید شب بخوابی و گرنه بدنت خوب رفرش نمی شه خوابم که نمی بره هیچ، عذاب وجدان بیدارموندنمم اجازه نمیده هیچ کاری انجام بدم، اخه یکی نیست بگه خدا خیرت بده دکتر جان من داشتم زندگیمو می کرد تو که بدتر به من استرس وارد...
-
عصبانیت مشروع
دوشنبه 5 دی 1401 12:32
عصبانی شدم و به خودم هم حق دادم ،کل ترم سر کلاس قیافه و اداهای این پسره ی نچسب رو تحمل کردم اما دیروز دیگه منفجر شدم فقط وسطش به خودم یادآوری کردم در همین حد براش بسته... بارون اومده و هوا خوبه اما اگر بخوام واقع بین باشم حال و هوای ماها هیچ خوب نیست. از خ انقلاب که میومدم نیروهای امنیتی سر بعضی چهار راهها همچنان...
-
به فکر رفتن...
یکشنبه 4 دی 1401 00:20
دارم به رفتن فکر می کنم.تا حالا اینقدر جدی نبودم همیشه میگفتم درست میشه اما الان دیگه به من ربطی نداره و همه چیز کسالت بار شده برام.تلاش هام جواب نمیده باید همرنگ جماعت بود که من فقط رنگ خودم رو دارم. میم متولد آذر اصلا جالب نبود و واقعیت اینه که سبک زندگی و نحوه نگاهش به زندگی و نوع بازتاب دادن اطلاعتش هیچ کمکی به من...
-
۳۰
چهارشنبه 23 آذر 1401 16:33
اخبار گوش کردن کلا شده عذاب این روزا...چه شبکه های ملی چه اون وری... آخه شما یکم دست نگهدارید دو تاتون کمتر دروغ بگید دیگه ماها که توی اصل ماجرا هستیم داریم واقعیتو می بینیم.
-
۲۹
سهشنبه 22 آذر 1401 22:00
ادم جدیدی شدم و از منِ جدیدم خوشم میاد...توی جمع بیشتر تمرکزم روی خودمه، کمتر از همیشه چیزی ممکنه بهم بر بخوره، فرق بین خودم با دیگران و حفظ فاصله ها رو خیلی حرفه ای درک و رعایت می کنم.به ز کمتر کار دارم و از الف.ر هم دیگه کمتر یاد می کنم،.. خودمو با چیزی که حس کردم ولو درست در مورد دیگران سر کار نمیزارم، مراقب تغذیه...
-
۲۸
سهشنبه 22 آذر 1401 21:48
از شش آذر ورزشمو توی خونه دوباره شروع کردم.پام خیلی بهتره و هنوز باید مراعاتشو کنم. حرکات باشگاه رو سعی می کنم توی خونه شبیه سازی کنم... از سه شنبه ی هفته ی پیش تا این هفته کلا تعطیل کردم چون هوا خیلی الوده بود و دلم نمیخواست به خاطر الرژیم دوباره به مشکل بربخورم.... باید سوال امتحانی برای آخر ترم طرح کنم که از این...
-
27
یکشنبه 8 آبان 1401 00:40
یک جور ناجوری شده میری توی شهر هیچ معلوم نیست کی خودیه و کی غیر خودی! اونقدر که من حتی اگر بخوام دعا کنم نمیدونم باید چی بگم
-
۲۶
شنبه 7 آبان 1401 18:23
تمام هفته ای که گذشت رو فقط استراحت کردم، پام بهتره، سرفه و ابریزش بینیمم بهتره، بادکش سینوس و کف پام خیلی کمک کرد به بهتر شدنم... بارون فقط یک شب بارید و تماااام... با اتیش زدن سطل اشغالها و اینهمه گاز اشک اوری که استفاده می شه معلومه که هوا به چه روزی در میاد... چهارشنبه ی هفته ی پیش رفته بودم برای بادکش که موقع...
-
۲۵
یکشنبه 1 آبان 1401 16:52
بالاخره داره بارون میباره و این برای من یعنی برکت. رنگ هوا عجیبه. زرد و قرمز با هم قاطی اند. #بارون # هوای_پاکیزه
-
۲۴
یکشنبه 1 آبان 1401 15:53
سرفه عطسه ابریزش بینی همه رو با هم دارم حالا ضعف عمومی و گیج بودنم رو به روی خودم نمیارم.دیروز مجبور شدم برم دکتر؛ می گه از هوای الوده پرهیز کن، گفتم دکتر میشه آخه؟ گفت نه!... قرار بود امروز توی این شهر بارون بیاد که هنوز نیومده، اون همه سطل آشغال اتیش زدن و گاز اشک آور به علاوه هوای کثیفِ شهر میشه وضعیت منی که تنفسِ...
-
۲۳
سهشنبه 26 مهر 1401 01:00
با دقت خیابونهای مابین خونه تا مطب رو نگاه کردم در نهایت شاید ۵ نفر روسری یا مقنعه اشون روی سرشونه هاشون بود؛ اینطور که من می بینم از برداشتن حجابهایِ سر، جامعه ی شهر من اصلا استقبال نکرده و شعار و تبلیغی که بود بیشتر توی اینستاگرام و ماهواره بود تا توی بطن زندگی روزانه ی مردم داخل نشین.و صد البته من یادم نمی یاد خارج...
-
۲۲
یکشنبه 24 مهر 1401 13:24
مثل اینکه زندان اوین هم آتیش گرفته بوده دیشب... چقدر این هم همه و کشدار شدنش آزار دهنده ست دیروز که بیرون بودم همه از ترس فقط میخواستند بیان خونه اتوبوس و مترو هم همه بود. برای منی که مدام دارم هر چند سال یکبار این هم همه ها رو می بینم کلا ماجرا کسل کننده شده اول با یک عنوان خوب شروع میشه به سه روز نکشیده می شه...
-
۲۱
یکشنبه 24 مهر 1401 13:22
کلاسهای امروزمو تعطیل کردم، حوصله ی هیچ چیزو هیچ کس رو ندارم.امروز میخوام فقط و فقط برای خودم وقت بزارم. دیروز رفتم کتابهایی که به ر ناشر سفارش داده بودم رو گرفتم... امروز کارامو انجام میدم که فردا برم برای بادکش که حالم بهتر بشه.پام فعلا بگیر نگیر داره... بابا دیشب به روش قدیمی خودش برام تخم مرغ شیکوند، تا الان که...
-
۲۰
یکشنبه 24 مهر 1401 00:14
خانمه توی شلوغی مترو هعی می گفت اصلا چی مونده از ایران اصلا چی داریم؟... بدون اینکه سرمو برگردونم گفتم هیچی چند تا آمبولانس داشتیم که اونم اتیش زدیم! کلا ساکت شد...
-
۱۹
پنجشنبه 14 مهر 1401 16:14
چیزی که امروز حالمو به معنای واقعی جا آورد همین اهنگ بود https://dl.svmusicpars.ir/artist/rana-frhan/RANA%20FRHAN%20-%20MST%20ASHGH%20-%20(Music-Pars).mp3
-
۱۸
پنجشنبه 14 مهر 1401 00:35
اینکه می گن ازبیرون ت/ح/ر/ی/م و از درون ف/ی/ل/ت/ر یعنی الان ما! این وسطا هم یک اتفاقایی می افته که برق سه فاز از سر می پرونه، اتیش زدن بیمارستان توی زاهدان رو من هنوز نمیدونم کجای دلم بزارم.... اخه اخرین باری که بیمارستانی تخریب شد بیمارستان عیوض زاده بود توی خیابون شیخ هادی که توی جنگ ایران و عراق با موشک زده بودنش،...
-
۱۷
چهارشنبه 13 مهر 1401 00:21
الویس پیریسلی رو گوش می کردم اما از زندگی شخصیش چیزی نمیدونستم، دو هفته پیش فیلم Elvie رو که مستندی از زندگیش هست دیدم، به خاطر شرایط کم درآمدی خانواده مجبور می شن برند و توی محله سیاه پوست های آمریکا زندگی کنند و این باعث میشه رقص و آوازش تاثیر زیادی از فرهنگ سیاه پوستها بگیره و خیلی هم برای مخاطب مردمیش جذاب بوده و...
-
۱۶
سهشنبه 12 مهر 1401 11:30
شین و ح که رفته بودند من خواب بودم و در راهرو و حیاط رو قفل کرده بودند می خواستم برم بیرون که دیدم معلوم نیست کلیدامو کجا گذاشتم البته ماجرای گم و پیدا کردن کلیدای من یک اتفاق خیلی طبیعیه و همین الان یک ساعت قبل از کلاسام مجبور شدم زنگ بزنم که کلاسامو کنسل کنند،از دیشب سر درد و حالت تهوع خیلی ناجوری دارم اونقدر که...
-
۱۵
دوشنبه 11 مهر 1401 22:19
از صبح دلم فرنی میخواست اونم زعفرونی، آرد برنجشو خیس کرده بودم و به کارام رسیدم تا اینکه حدود هشت شب تونستم شروع کنم درستش کنم،تا نه و نیم همینطور با شعله ملایم داشتم همش می زدم وسطاش خسته شده بودم و میخواستم ولش کن اما الان که تموم شد و نشستم مفصل از خودم پذیرایی کردم حسم خوبه حالت تهوع و سر درد همچنان باهامه، دلم...
-
۱۴
دوشنبه 11 مهر 1401 18:44
از اهنگهای قفلی این روزهام تردمیل تتلو شده طوری که پنج شیش ساعت همینطور پشت سر هم ریپلی میشه و من همینطور گوش می کنمش...اتاق تهی رو تمیز کردم مونده فقط گرد گیری کتابها و جا به جایی لوازم آرایشیم توی کمد... تلفن کرده بودند برای کلاسهای فردا، گفتم کلاس های فردامو کنسل نکنن ، برای بچه ها، نبودنشونو جزء غیبتهاشون لحاظ نمی...
-
۱۳
دوشنبه 11 مهر 1401 10:45
فردا باید برم سر کلاس، امروز سعی می کنم اتاق تهی رو خوب تمیز کنم چون تمام تابستون پنجرش باز بود و خاکی که روی وسایلش به خصوص کتابهای کتابخونه نشسته برای آلرژیم خطرناکه... اگر بتونم به پوست و صورتمم می رسم.نمیدونم فردا بچه ها می یان سر کلاس یا نه ولی در هر صورت من ترجیح میدم با حال و ظاهر خوب منو ببینن گناه نکردند که...
-
۱۲
یکشنبه 10 مهر 1401 20:34
دارم سعی می کنم مثل یک آدم عادی باشم... اگر بشه، نشد هم نشده دیگه.
-
۱۱
یکشنبه 10 مهر 1401 12:35
انرژیم بی خودی تحلیل می ره از طبقه بالا شروع کردم به پاکسازی خوب شروع شد اما الان دیگه نا ندارم دارم خودمو قانع می کنم ادامه بدم و کم نیارم.اما هم توانم جسمیم کم میشه هم خوابم می گیره
-
۱۰
یکشنبه 10 مهر 1401 10:13
اخبارهای ضد و نقیض رو دیگه نمی خوام بشنوم... قطعی نت و ف.ی.ل.ت.ر. بودن گوگل استور هم دیگه شاهکاره... رژیم ناشتایی خاکشیر با ترنجبینمو دو روزه شروع کردم، پام دردش خیلی کمتر شده اینطور پیش بره فکر کنم دیگه بتونم برم باشگاه و ورزش کنم.امروز می خوام راه پله ها رو جارو کنم. یک وقتایی میگم خوبه که همشون فرش شدن اما مواقعی...
-
۹
شنبه 9 مهر 1401 16:55
پرخوری عصبی دارم و امروز اصلا برام مهم نبود چقدر خوردم، هوا هم کلا داغونه، بلکه ی ذره بارون بیاد بشوره ببره این هوا رو... کلاس های ورودی جدیدام امروز تشکیل نشد اما وسط هفته دیگه شوخی بردار نیست و باید برم سر کلاس
-
۸
شنبه 9 مهر 1401 15:27
زنگ زدم به ح، گفتم فقط می خوام حالتو بپرسم... صداش خسته بود و کلی سر و صدا میومد گفت : "خدا کنه زودتر تموم بشه خسته ام"... منم دلم می خواد تموم بشه، خوب تموم بشه با کمترین هزینه اما بیشترین دستاورد