کلاسهای دانشگاه آرومتر از ترم پیش در حال برگزار شدنه البته که حراست تذکر برای سر کردن مقنعه ها به دختر ها داده. خودم حالم یکم بهتره و برام جالبه که بچه های ترم پیش میان سر کلاس برای مهمونی... بالاخره رفتم و کتاب تنکلوشا رو خریدم اینبار رفتم از ناشرش خرید کردم دفعه قبل از چند تا فروشگاه سوال کردم این کتابو دارند یا نه، یک جوری نگام کردند انگار که فحش دادم بهشون خوب اسم کتاب یک جوریه و ذهن شما خرابه به من چه؟!...بابا خواب باباش رو دیده بود؛ تو خودش بود، کف پاهاشو با روغن سیاه دونه ماساژ دادم،نمیدونم این مدل خوابها چه خصلت عجیبی دارند که روح سخت به جسم برمی گرده و با محیط خیلی سخت ارتباط می گیره،خودم که وقتی خواب یک جهان دیگه به جز جهانی که الان توش زندگی می کنم رو می بینم کلا انرژی حیاتم رو از دست میدم و مجبورم چند هفته استراحت کنم تا بتونم کمی سرپا شم... .
پ.ن۱:منی بولیشن ها رو خودم شروع کردم.
پ.ن۲: هنوز باورم نمیشه با این حال و هوای خودم و التهاب بازار گوشی خریدم.
پ.ن۳: ظرف بزرگ بلور رو که شعله زرد رو داغ داغ ریختم توش و یکهو از سه جا ترک برداشت و شکست هنوز یادمه...
کتاب هایی که سفارش داده بودم یکی "علم طبخ رساله آشپزی دوره ی قاجار " و "کارنامه خورش دستور غذاهای نادرمیرزا قاجار" هر دو رسیدند، هر دوشون از روی نسخه های خطی کتابخونه مجلس چاپ شدند و من خوشحالم که کتابهای خطی اینطوری داره به دست ما می رسه ...علم طبخ خیلی کتاب شسته رفته ای هست و دقیقا رسپی غذایی هست، اما کارنامه خورش بیشتر به سفرنامه می مونه و جالبه که نویسنده ی کتاب از شاهزاده های قاجاره که زمانی که توی تبعید بوده نوشتتش که برای من تلنگره که توی هر زمانی می تونم کار مفید انجام بدم حتی اگر در تبعید باشم! علاقم به خوراک و آشپزی منو می بره به سمت دیدن فیلم های مربوط به آشپزی؛ امروزفیلم high heat رو که توی معرفی ها به عنوان فیلم های مربوط به آشپزی هست گذاشته بودند دیدم که هیچ ربطی به آشپزی نداشت و فیلم خیلی معمولی یی بود اما به خاطر شباهت اندام قهرمان زن داستان و حتی رنگ و فرم لباس پوشیدنش به خودم تا آخر دیدمش و صد البته لباسامو پوشیدم و یک ورزش اساسی بعد از دو هفته رخوت کردم که به خودم خیلی چسبید.
بعدا نوشت: فیلم خوب در مورد آشپزی که به اعتقادات دینی هم پیوند میخوره و متناسب این روزهاست فیلم ضیافت بابت هست. Babette's Feast
پ.ن1:برای هوای تمیز این روزها هزاران بار شاکرم.
پ.ن2:بارون و برف کم اومده بود و تیکه انداختند به ما زنها که حجاب رعایت نکردید اینطوری شد، میگم یک نگاه کنید می بینید که امسال که روسری ها رو که از سرها کندند والا برف و بارون بیشتر شده.یک جای محاسباتتون می لنگه.
پ.ن3:زن؟ سرپرست؟ اجازه برای رفتن به خارج؟ عزیزم شما کاری کردی ما از این شهر به اون شهر تو کشور خودمونم پولمون نمیرسه بریم چه برسه خااااارج.
کتابی* که دارم میخونم در مورد فیزیک نیوتن و فیزیک کوآنتومه و اینکه فیزیک نیوتن و تفکر دکارتی باعث میشه جزیی نگری یی به وجود بیاد که حتی انسان رو شبیه یک ماشین ببینن به خصوص در مورد بیماری ها. اینکه فقط یک عضو بررسی بشه برای رفع بیماری و به کل فضای روح و جسم از هم جدا بشه و چیزی که در طب کهن با اسم طب کُل نِگَر مطرح بوده و بحث احساسات و حالات روحی رو هم در ایجاد بیماری دخیل می دونستند به کل کنار گذاشته می شه... اما فیزیک کوانتوم می گه بحث تاثیر گذاریِ اجزاء روی هم خیلی مهم هست... حالا می فهمم چرا از طب نوین هیچ چیزی برای من قابل درک نیست و اصلا کمکی به من نکرده تا حالا، حتی توی بحث یک آلرژی ساده فقط اون آمپولهای کورتونیِ بی خاصیتشون رو تجویز می کنند در حالی که با بحث طب کل نگر چه ایرانی چه هندی چه آیورودا و طب سوزنی با توجه به وضعی که هر یک نفر داره برای بیمار نسخه تحویز می شه....
*کتابِ"یک"، نویسنده: مسعود ناصری،نشر مثلث.
پ.ن۱: اگر بخوام به ج.ا. نمره بدم توی تمام این چهار دَهِ فقط بابت اینکه طب ایرانی رو وارد دانشگاه کرده یک مثبت می دم بهش در مورد گرایش رشته ی خودم و بقیه ی رشته ها کلا منفیه نمره اش.
پ.ن۲: امروز متوجه شدم من تا حالا اغلبِ اذیت شدنهام به خاطر حساسیتهام و بی ربط بودنِ آدمهای دور و برم به خودمه.